مذهب عشق به قلم رویا ملکی نسب
پارت چهارم :
آیلین از آنها جدا شد. کمی دورتر فریال پشت میز در گوشه ی سالن جفت مادرش کز کرده بود. در بین چهره های شاد و خندان، چهره ی عبوس فریال هر نگاهی را به خود معطوف می کرد.
دقایقی بعد جایگاه رقص خلوت شد. تماشای شادی لادن تاب و تحمل بی اندازه می طلبید. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Maryam
۱۷ ساله 00سلام به نویسنده عزیز تا اینجا عالیه خیلی قلمتون رو دوست دارم نتیجه میگیریم که هیچ وقت زندگی شخصیمون رو با کسی درمیون نذاریم حتی اگر اون فرد بهترین و با اعتماد ترین فرد زندگیمون باشه